نگاهی کلی به سیستم ارزیابی موسسه GIA
4 فاکتور “4Cs” یعنی رنگ (Color)، وضوح (Clarity)، برش (Cut) و وزن الماس بر حسب قیراط (Carat)، اساس و پایه ارزیابی بینالمللی و استانداردی است که موسسه GIA در سال 1950 معرفی کرد و به اسم "سیستم رتبهبندی برش GIA" شناخته میشود. این سیستم در سال 2005 توسط هزاران خرده فروش و تولید کننده و عامه مردمی که الماس را به خوبی میشناختند، تایید و باعث شد تا امروزه، تشخیص کیفیت برش الماس برای ما راحتتر شود.
اما تاریخچه پیدایش این سیستم ارزیابی چیست؟
تا پیش از سال 1940 میلادی، هیچگونه استاندارد و معیاری برای تشخیص و ارزیابی این فاکتورها و در واقع ارزش الماس وجود نداشت. اما اگر به سال 1500 میلادی بازگردیم، معیارها و عوامل متعدد و متغیری در رابطه سنجش کیفیت و درجه بندی یک الماس معرفی شدند. برای ارزیابی شفافیت یک الماس، از اصطلاحات "بدون نقص" و "دارای نقص"، برای ارزیابی رنگ از "تنتور" یا "تینت" و برای سنجش کیفیت برش آن از "ساخت مطلوب" و "ساخت ضعیف" استفاده میشد. "قیراط" برای توصیف وزن، تنها اصطلاحی است که از سال 1500 تا امروز همچنان استفاده میشود. این تغییرات در اسامی و اصطلاحات، ارتباط جواهر فروشان با مشتریان خود را دشوار میکرد. برای جواهر فروش ساده نبود تا ارزشها و معیارهای مهم در سنجش الماس را به خریدار منتقل کنند و حتی برای مشتریان نیز دشوار بود تا این اصطلاحات و معیارها را به خاطر بسپارند.
در اوایل قرن 20 میلادی، رابرت ام. شیپلی، جواهرساز پیشکسوت، وظیفه تخصصیسازی صنعت جواهرات در آمریکا را به عهده گرفت. در این راستا، او موسسه GIA را تاسیس کرد تا به جواهرسازان مشتاق، آموزههای رسمی و قراردادی علم گوهرشناسی را ارائه و آموزش دهد. شیپلی همچنین انجمن گوهرشناسان آمریکا (AGS)، که یک اتحادیه حرفهای و اعضای آن از فارغ التحصیلان GIA بودند را تاسیس کرد.
شیپلی استانداردی برای اصطلاحات مربوط به ارزیابی و سنجش الماس تعیین کرد که شامل رنگ، وضوح، برش و وزن (بر حسب قیراط) یا همان "4Cs" بود. پس از آن 4Cs سیستمی آسان برای به خاطر سپردن و توضیح معیارهای ارزیابی الماس برای دانشجویان و جواهرشناسان به شمار رفت.
تحت نظر شیپلی، اصلاح 4Cs تبدیل به زبانی بومی در کلاسهای درسی موسسه GIA و روشی برای جذب خرده فروشان و جواهرسازان به موسسه GIA شد.
برش؛ از مهمترین فاکتورهای ارزیابی الماس
قیراط، رنگ، شفافیت و قیمت فاکتورهایی هستند که به ما کمک میکنند تا الماس مورد نظرمان را انتخاب کنیم؛ اما ممکن است اهمیت کیفیت برش الماس – چگونگی برش و پولیش وجهها و زوایای سنگ – در شکل ظاهری آن به راحتی قابل تشخیص نباشد.
در یک نگاهی کلی، هر چه الماس درخشانتر باشد، رتبه بالاتری را از آن خود میکند. انعکاس نور در یک الماس جذاب و فریبنده باید یکنواخت و متعادل باشد. بدیهی است که الماسهایی که به خوبی برش خوردهاند، درخشندهتر از الماسهایی هستند که برش خوبی نخوردهاند، هر چند که از لحاظ سایز، رنگ و میزان شفافیت با هم برابر باشند.
طبق تحقیقات و نتیجهگیری موسسه GIA، برش مهمترین فاکتور برای جذابیت ظاهری یک الماس است. درخشندگی و شفافیت الماس، به خصوص زمانی که از بالا دیده میشود، در جذابتر دیده شدن آن بسیار تاثیرگذار است.
موسسه GIA درجه کیفیت برش را فقط برای الماسهای استاندارد با برش برلیان (گرد) که در محدوده رنگی D-Z قرار میگیرند، ارائه میدهد. بازه D-Z گستردهترین محدوده ارزیابی در الماسهای رنگی است. درخشندگی، زرق و برق، نسبت وزن، دوام و پایداری، جلا و شفافیت و تقارن الماس همه در این ارزیابی نهایی کیفیت برش در نظر گرفته میشوند.
در این سنجه 5 سطح وجود دارد:
Excellent (EX), Very Good (VG), Good (G), Fair (F) and Poor (P)
یک الماس با برش درجه (EX) بسیار درخشان است. الماسی با درجه (EX) الگویی یکنواخت با کنتراستی واضح میان قسمتهای تاریک و روشن دارد و در نتیجه، نوری متعادل و واضح منعکس میکند. انعکاس نور و کنتراست مناسب نشان میدهد که الماس، برشی بینقص دارد. الماس با درجه کیفی (G) به شفافیت و درخشندگی الماسی با درجه (EX) نیست، انعکاس نور در این سنگ واضح نیست و الماس کدر و تیره به نظر میرسد. الماسی با درجه (P) نسبت به باقی درجات تیره تر و کدرتر است. عامه مردم بیشتر ما بین الماسهای (EX) و (VG) انتخاب میکنند.
کلمه "برش" معنای فراتر از تراش جواهر دارد، برش علاوه بر شکل ظاهری، گواهی بر عوامل تعیینکننده کیفیت جواهر نیز هست.
کیفیت برش یک جواهر نشان می دهد که آن جواهر چگونه تولید شده یا وجههای آن چطور پرداخت شدهاند. کیفیت یک الماس اگر چه با نحوه و ظرافت برش، جلا، تقارن و شفافیت آن در آمیخته است اما زیبایی ظاهری آن به نحوه عبور و شکست نور در آن نیز بستگی دارد. برای مثال، یک سنگ روبی یا یاقوت سرخ خام و طبیعی که اشباع از رنگ قرمز و بدون ناخالصی باشد، در صورت بزرگ نمایی کمتر از 10 برابر، ظاهری زیبا و چشمنواز از خود به نمایش میگذارد هر چند پرداخت و پولیش آن ضعیف باشد. اما اگر تراش خوردن آن باعث خراشیدگی بیش از حد و از بین رفتن رنگ اشباع قرمز شود، پروژه برش یاقوت با شکست مواجه شده است!
تراش الماس مهمترین عامل در تعیین میزان پراکندگی (انعکاس نور سفید و تبدیل آن به تمام رنگهای رنگین کمان)، درخشندگی (نور سفید داخلی و خارجی منعکس شده از الماس) و براق بودن (میزان درخششی که یک الماس تولید میکند و نواحی روشن و تاریک ایجاد شده ناشی از انعکاس درون الماس) است.
نوع برش این سنگ قیمتی یکی دیگر از ویژگیهای مهم است که در واقع تعیینکننده شکل ظاهری آن به شمار میرود. سنگهای الماس طبق سلیقه دوستداران طلا و جواهرات و ترندهای این عرصه برش میخورند. شهرت یک الماس، به نحوه تراش آن بستگی دارد، هر تراشی نام به خصوص خود را دارد. میان برشهای گوناگون الماس، برش گرد که به برلیان معروف است، بیشترین طرفدار را دارد و متداولترین سنگ استفاده شده در حلقهها و انگشترهای جواهر است. از دیگر برشهای معروف میتوان به مارکیز، اشک، قلب، رادیانت، پرنسس، امرالد و ... اشاره کرد.
وزن الماس
وزن الماس بر حسب قیراط اندازهگیری میشود. واحد استاندارد وزنی که برای سنگهای قیمتی استفاده میشود؛ قیراط 0.2 گرم یا 200 میلی گرم است. هر چه قیراط بالاتر باشد، الماس کمیابتر و ارزشمندتر است بنابراین ارزش انگشتر الماس بیشتر می شود. اما شاید برایتان جالب باشد که بدانید واژه «قیراط» از کجا آمده است؟ اصل واژه «قیراط» از دانه یک گیاه دارویی به نام خرنوب گرفته شده است. در گذشته از دانههای خرنوب به دلیل اندازه یکنواخت آن به عنوان وزنه استفاده میشد. وزن قیراط در اوایل قرن بیستم، استاندارد 0.2 گرم شد.
رنگ الماس
الماس در همه طیفهای رنگی وجود دارد. الماس سفید از بیرنگ که خالصترین، کمیابترین و با ارزشترین است تا درجات مختلف زرد وجود دارد. الماسها در مقیاس رنگی از D (بیرنگ) تا Z (به شدت رنگی) درجهبندی میشوند. ارزیابی رنگ الماس، بر اساس عدم وجود رنگ است.
الماسی که از نظر شیمیایی، خالص و از نظر ساختاری، هیچ رنگی نداشته باشد؛ ارزش بالاتری دارد. مقیاس درجهبندی رنگ الماس D-Z GIA است که پذیرفته شدهترین سیستم درجهبندی صنعت میباشد. مقیاس با حرف D شروع میشود که نشاندهنده بیرنگ است و با افزایش حضور رنگ تا حرف Z ادامه مییابد. بازه D-Z گسترده ترین محدوده ارزیابی در الماسهای رنگی است اما الماسها در تمام طیفهای رنگی رنگین کمان وجود دارند. برای الماسهایی که به صورت طبیعی رنگی هستند آبی، سبز، نارنجی و قرمز کمیابترین و زرد و قهوهای بیشترین رنگها هستند.
الماسهای سفید بر اساس عدم وجود رنگ درجهبندی و ارزشگذاری میشوند، در حالی که الماسهای رنگی فانتزی بر اساس وجود رنگ ارزشگذاری میشوند. سایههایی که عمیق و متمایز هستند، ارزش بیشتری نسبت به سایههای ضعیف یا کم رنگ دارند. حتی تفاوتهای بسیار جزئی رنگ میتواند تأثیر زیادی بر ارزش انگشتر الماس داشته باشد.
وضوح الماس
شفافیت الماس معیاری برای وجود اجزاء طبیعی یا عیوب موجود در الماس است.
ارزیابی شفافیت الماس شامل تعیین تعداد، اندازه، برجستگی، ماهیت و موقعیت این ویژگیها و همچنین چگونگی تأثیر این ویژگیها بر ظاهر کلی سنگ است. بسیاری از ضایعات و لکهها آنقدر ریز هستند که به جز یک الماسگر آموزش دیده، کسی نمیتواند آن را ببیند.
با چشم غیر مسلح، یک الماس VS1 و یک الماس SI2 ممکن است یکسان به نظر برسند، اما از نظر کیفیت متفاوت هستند. هر چه یک الماس بیعیب و نقصتر باشد و هیچ عیب و اجزای اضافی در زیر لوپ جواهر سازی قابل مشاهده نباشد، کمیابتر بوده و ارزش انگشتر الماس بیشتر است.
شفافیت الماس از F (بیعیب و نقص) که نادرترین و کمیابترین است تا I (شامل عیب) درجهبندی میشود.
اگر در آیتم جواهری که میخرید، سنگهای الماس تایید شده توسط موسسه GIA به کار رفته باشد، شناسنامه سنگها نیز همراه با آیتم جواهر به شما اهدا میشود. تمامی موارد فوق و اطلاعات و مشخصات مربوط به الماس در شناسنامه آن ذکر شده است.
در نهایت، سلیقه شخصی شما مهمترین فاکتور برای درک درخشش و زیبایی یک الماس است. الماسها اگرچه از درخشانترین و ماندگارترین آیتمها برای زیباتر کردن استایل شما هستند، اما این شمایید که به آنها معنا میبخشید.